آرمان ولایت

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

آرمان ولایت

جبهه وبلاگ نویسان مطالبه گر انقلاب اسلامی

آرمان ولایت

جهنمی_ قسمت ششم

سه شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۲۲ ق.ظ

همه تعجب می کنند!!! حاج آقا با حوصله و بدون خستگی جواب می دهد: "آسیب زدن به بدن طبق فقه شیعه و سنی حرامه، امام حسینم راضی نیست به این کار. بعد هم، شما برین توی گوگل کلمه مسلمان شیعه رو به انگلیسی سرچ کنید، ببینید چه صحنه های دردناکی میاد از قمه زنی و عزاداری و خار و غیره. مردم دنیا می بینن شیعه ها اینطورن، اونوقت اگه تو مثلا یه اروپایی علاقمند به اسلام بودی و اینا رو میدیدی، چه حسی پیدا میکردی؟ با خودت نمی گفتی اینا عقل ندارن، وحشی اند؟ تو حاضر بودی شیعه بشی و این کارا رو بکنی؟

 قمه زنی باعث میشه شیعه چهره احمق و خشن پیدا کنه. این تهمته به اهل بیت و قرآنی که آسیب زدن به نفس رو حرام کردن."

صدای علی می آید که می گوید: "بچه ها برای امشب کافیه، داره دیر میشه! حاج آقا فرار نمیکنن! بقیش باشه برای بعد."
بچه ها با کمی اعتراض تسلیم علی می شوند. حاج آقا برای حرف آخرش می گوید: "بچه ها به عنوان شیعه واقعی، باید دشمنان الان اهل بیت رو بشناسیم و باهاشون دشمنی کنیم و دوستان رو هم بشناسیم و باهاشون دوستی کنیم. الان ادامه دهنده راه اهل بیت ولی فقیهه، حضرت آقا می فرمایند، ما تشیعی که مرکز تبلیغاتش لندن باشه رو نمی خوایم. باید حواسمون باشه کیا حرف تفرقه و قمه زنی میزنن..."
مصطفی دستانش را می شوید و میرود بین بچه ها؛ من هم پشت سرش.

دعای کمیل می خوانند و زیارت عاشورا.

مصطفی بین زیارت آرام می گوید: "ببین، لعن قبل سلامه! انگار تا از دشمن فاصله نگیری نمیای توی دامن دوست!"
راست می گوید. یک لحظه جرقه ای در ذهنم می خورد، توی قرآن هم خدا اول فرموده اشداء علی الکفار، بعد رحماء بینهم.
دیگر حرفی نمی زنیم.

شب جمعه است و ویران ویرانیم. علی قشنگ می خواند؛ طوری می خواند که انگار دقیقا در بین الحرمین ایستاده.

مصطفی همراهش زمزمه می کند: شب های جمعه می گیرم هواتو/ اشک غریبی می ریزم براتو...
- بیچاره اون که حرم رو ندیده/ بیچاره تر اون که دید کربلاتو...
بیچاره ما که از او جامانده ایم...

ادامه داردتعجب می کنند!!! حاج آقا با حوصله و بدون خستگی جواب می دهد: "آسیب زدن به بدن طبق فقه شیعه و سنی حرامه، امام حسینم راضی نیست به این کار. بعد هم، شما برین توی گوگل کلمه مسلمان شیعه رو به انگلیسی سرچ کنید، ببینید چه صحنه های دردناکی میاد از قمه زنی و عزاداری و خار و غیره. مردم دنیا می بینن شیعه ها اینطورن، اونوقت اگه تو مثلا یه اروپایی علاقمند به اسلام بودی و اینا رو میدیدی، چه حسی پیدا میکردی؟ با خودت نمی گفتی اینا عقل ندارن، وحشی اند؟ تو حاضر بودی شیعه بشی و این کارا رو بکنی؟ قمه زنی باعث میشه شیعه چهره احمق و خشن پیدا کنه. این تهمته به اهل بیت و قرآنی که آسیب زدن به نفس رو حرام کردن."
صدای علی می آید که می گوید: "بچه ها برای امشب کافیه، داره دیر میشه! حاج آقا فرار نمیکنن! بقیش باشه برای بعد."
بچه ها با کمی اعتراض تسلیم علی می شوند. حاج آقا برای حرف آخرش می گوید: "بچه ها به عنوان شیعه واقعی، باید دشمنان الان اهل بیت رو بشناسیم و باهاشون دشمنی کنیم و دوستان رو هم بشناسیم و باهاشون دوستی کنیم. الان ادامه دهنده راه اهل بیت ولی فقیهه، حضرت آقا می فرمایند، ما تشیعی که مرکز تبلیغاتش لندن باشه رو نمی خوایم. باید حواسمون باشه کیا حرف تفرقه و قمه زنی میزنن..."
مصطفی دستانش را می شوید و میرود بین بچه ها؛ من هم پشت سرش.

دعای کمیل می خوانند و زیارت عاشورا.

مصطفی بین زیارت آرام می گوید: "ببین، لعن قبل سلامه! انگار تا از دشمن فاصله نگیری نمیای توی دامن دوست!"
راست می گوید. یک لحظه جرقه ای در ذهنم می خورد، توی قرآن هم خدا اول فرموده اشداء علی الکفار، بعد رحماء بینهم.
دیگر حرفی نمی زنیم.

شب جمعه است و ویران ویرانیم. علی قشنگ می خواند؛ طوری می خواند که انگار دقیقا در بین الحرمین ایستاده.

مصطفی همراهش زمزمه می کند: شب های جمعه می گیرم هواتو/ اشک غریبی می ریزم براتو...
- بیچاره اون که حرم رو ندیده/ بیچاره تر اون که دید کربلاتو...
بیچاره ما که از او جامانده ایم...

ادامه دارد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۶/۱۳
انتظار ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی