خاطرات طلبگی اقدامی
قسمت_اول:
سرکلاس زبان بودیم😌 بحث از اینترنت شد یکی از خواهران گفت:
اینترنت خیلی بده.😐
استاد فوری و بدون تأمل گفت: خععیییللللییی...😳
یعنی آنقدر تأکید کرد که همه توجهمون جلب شد که چرا استاد وسط درس اینجوری تأکید کرد. 😇
و بحث شروع شد، کم کم معلوم شد که چه بلاااایی سر خانواده استاد آمده.😶
چند وقت پیش فایلی برای همسر😍 استاد فرستاده شده بوده که باز نمی شده؛ ایشون هم فرستاده بودن برای خانم که اگر بتونند با نرم افزار پیشرفته ی گوشی خانم باز کنند.
⬇⬇⬇⬇⬇⬇
بعد از باز شدن متوجه میشن که فایل همممممممه ی عکسای شخصی و خصوصی و خانوادگی گوشی آقا و خانم استاد است😶😔😡 که از طریق تلگرام هک شده و خدا می دونه که این فایل به دست چند نفر رسیده و برای چند نفر بصورت تصاااادفی فرستاده شده.
◀❌استاد و همسر ایشون بسیار اهل رعاایت و متدین و طلبه هستند.
استاد گفت: تا به حال چند بار این اتفاق افتاده و مجبور شدیم سیم کارتمون را تغییر بدیم و با خط جدید وارد تلگرام بشیم.😓
منم که فرصت را مناسب دیدم، بحث را شروع کردم.😉
گفتم: استاد چرا دوباره تلگرام را نصب کردید؟!😳
مگر چیزی تغییر کرده؟!❓❓❓
یعنی تلگرام دیگر نمی تونه شما را هک کنه؟!❓❓❓
وقتی دیدم همه دارن گوش میدن ادامه دادم:
استاد شما نمی دونید تلگرام توسط شخصی یهودی_صهیونیست راه اندازی شده؟!😖😤
استاد و شاگردان همه ساکت شدند و با دقت به حرفای من گوش میدادند.
من بازم ادامه دادم:
خیلی بدتر از اینها داره اتفاق می افته که شما خبر ندارید!!!😷